ویکتور شبشتیِن

دوازده روز

در پاییز سال ۱۹۵۶، سه سال پس از مرگ استالین و در اوج تلاش‌های خروشچف برای استالین‌زدایی، یکباره در مجارستان هنگامه‌ای به پا شد. پیر و جوان، دانشجو و کارگر، ناگهان به خیابان‌ها ریختند تا کشورشان را از زیر یوغ کمونیسم بیرون آورند. به مدت چند روز، روزهایی آمیخته با شادی و امید، چنین به نظر می‌رسید که انقلابیون حتی ممکن است به پیروزی هم برسند. اما ناگهان واقعیت چهره‌ی تلخ خود را به نمایش گذاشت. نیروهای شوروی با قدرتی مقاومت‌ناپذیر به تجاوزی نظامی دست زدند. مقاومت مردم مجارستان با خشونتی درنده‌خویانه درهم کوفته شد، از پایتخت جز ویرانه‌ای به جا نماند، هزاران نفر از مردم جان خود را از دست دادند و کشور به مدت سه دهه در اشغال مهاجمان باقی ماند. . این کتاب قصه‌ی یک شکست قهرمانانه است، حکایت شجاعتی حیرت‌انگیز در راه آرمانی نافرجام و داستان خشونتی سنگدلانه.
انقلاب ۱۹۵۶ مجارستان بسیاری از روشنفکران و متفکران اروپایی را درگیر خود کرد و محل مجادلات و بحث‌های بسیاری شد. ​​​​​​​ ​​​​​​​

​برجسته‌ترین متفکری که نامش با انقلاب مجارستان گره خورده کسی نیست جز جورج لوکاچ. او در دولت کوتاه‌عمر ایمره ناج وزارت فرهنگ را برعهده داشت. هانا آرنت نیز پس از سرکوب انقلاب جستاری در باب آن نوشت و به پیوند این انقلاب با پدیده‌ی توتالیتاریسم پرداخت.  ژان پل سارتر، که زمانی مدافع سرسخت سیاست‌های اتحاد شوروی بود، با سرکوب خونین این انقلاب به منتقد جدی این کشور بدل شد و رساله‌ی تند و تیزی نوشت با نام «شبح استالین» و بر سیاست‌های اتحاد شوروی به‌شدت تاخت. البته روشنفکرانی هم بودند که سعی در توجیه سیاست مسکو در قبال انقلاب مجارستان داشتند. شاید برجسته‌ترین آن‌ها میخاییل شولوخوف باشد که ضمن ابراز همدردی با قربانیان انقلاب مجارستان، آنچه در این کشور گذشت را نتیجه‌ی سیاست‌های مداخله‌‌جویانه‌ی کشورهای غربی دانست.

در بررسی علل ناکامی انقلاب مجارستان، بی‌تردید باید پشت‌کردن دولت‌های غربی و خصوصا امریکا به نیروهای انقلابی را یکی از علت‌های اصلی دانست. انقلاب مجارستان در اوج جنگ سرد به وقوع پیوست. از یکی دو سال پیش از انقلاب، رادیو اروپای آزاد، که تحت نظارت مستقیم سازمان سیا فعالیت می‌کرد، پیوسته مردم مجارستان را به قیام علیه حاکمان کمونیستشان برمی‌انگیخت. در آن زمان، حدود هشتاد درصد مردم مجارستان شنونده‌ی رادیو اروپای آزاد بودند. اما وقتی سرانجام روز واقعه فرارسید و مردم به خیابان‌ها ریختند، دولتمردان امریکا یکباره رنگ عوض کردند. انقلاب مجارستان مقارن بود با انتخابات دور دوم ریاست‌جمهوری آیزنهاور.

رییس‌جمهور امریکا، از بیم آن‌که دخالتش در رویدادهای مجارستان به شکست او در انتخابات بینجامد، تصمیم گرفت در این ماجرا هیچ دخالتی نکند. نقطه‌ی اوج این نفاق زمانی بود که نخست‌وزیر دولت انقلابی از پیمان ورشو خارج شد و از دولت‌های غربی خواست پرونده‌ی تجاوز شوروی به مجارستان را در شورای امنیت سازمان ملل بررسی کنند. آیزنهاور راسا وارد عمل شد و اجازه نداد پرونده به شورای امنیت برود. بدین‌ترتیب برگ دیگری به کارنامه‌ی خیانت امریکا به جنبش‌های دموکراتیک جهان افزوده شد.

طاقچه
فروشگاه کتاب مد
صفحات آغازین کتاب
کتاب صوتی
سبد خرید

رمز عبورتان را فراموش کرده‌اید؟

ثبت کلمه عبور خود را فراموش کرده‌اید؟ لطفا شماره همراه یا آدرس ایمیل خودتان را وارد کنید. شما به زودی یک ایمیل یا اس ام اس برای ایجاد کلمه عبور جدید، دریافت خواهید کرد.

بازگشت به بخش ورود

کد دریافتی را وارد نمایید.

بازگشت به بخش ورود

تغییر کلمه عبور

تغییر کلمه عبور

حساب کاربری من

سفارشات

مشاهده سفارش