ضحاک یونانی، درباره‌ی «به‌سوی آزادی»

 

یونان، مهد اسطوره است و اساطیرش به انحاء گوناگون، از گذشته تا امروز، به ادبیات جهان راه یافته‌اند. کتاب «به‌سوی آزادی» نیز یکی از نمودهای حضور اسطوره‌های یونان باستان در متن ادبیات معاصر جهان است.
نیکوس کازانتزاکیس که از او به‌عنوان غول ادبیات مدرن یونان یاد می‌شود، در «به‌سوی آزادی» به اعماق سرزمین و فرهنگ کشور خود نقب زده و اسطوره‌ای از اساطیر یونان را دستمایۀ آفرینش رمانی قرار داده که در قالب و هیأت داستانی از گذشته‌های دور، از یکی از دغدغه‌های همیشگی انسان در اعصار گوناگون تاریخ سخن می‌گوید. عناصر سازندۀ فرهنگ یونانیِ بعد از جنگ جهانی دوم، از مذهب گرفته تا ملی‌گرایی و باورهای سیاسی و جنگ داخلی یونان و نقش‌های جنسیتی و مهاجرت، مضامین اصلی آثار کازانتزاکیس را تشکیل می‌دهند. او همچنین در آثارش به بررسی موقعیت یونان، به‌عنوان یک مکان فیزیکی و معنویِ نه یکسره متعلق به غرب و نه یکسره متعلق به شرق، می‌پردازد. از یونانِ مدّنظر کازانتزاکیس به‌مثابه منطقه‌ای یاد شده که در آن غریزه‌ی شرقی با عقلانیت غربی می‌آمیزد. او خود را عمدتاً متأثر از فروید، نیچه، الهیات بودایی و اندیشه‌های مارکسیستی می‌دانست. هم‌چنین از تأثیر هانری برگسون و اندیشه‌های اگزیستانسیالیستی بر آثار و اندیشه‌های کازانتزاکیس سخن گفته‌اند.
 آن‌چه شهرت کازانتزاکیس را هرچه بیشتر در دنیای انگلیسی‌زبان گسترش داد اقتباس‌های سینمایی از دو رمان او، «زوربای یونانی» و «آخرین وسوسه‌ی مسیح»، بود که اولی را مایکل کاکویانیس و دومی را مارتین اسکورسیزی به فیلم تبدیل کرد. کازانتزاکیس، مترجم هم بود آثاری مهم و کلاسیک را به یونانی جدید ترجمه کرد که از جملۀ آن‌ها می‌توان به کتاب‌های «منشاء انواع»، «کمدی الهی» و «چنین گفت زرتشت» اشاره کرد. از دیگر آثار نیکوس کازانتزاکیس می‌توان به کتاب‌های «مسیح بازمصلوب»، «آزادی یا مرگ» و «گزارش به خاک یونان» اشاره کرد.
«به سوی آزادی» که نشر مَد به تازگی چاپ تازه‌ای از ترجمة دکتر محمد دهقانی از آن را منتشر کرده، داستان نابودی تمدنی پیر و فاسد و تمامیت‌خواه و برآمدن مدنیتی جوان و پالوده و آرمان‌خواه از خاکستر آن است. در این رمان، کازانتزاکیس افسانه و تاریخ را ماهرانه در می‌آمیزد و داستانی جذاب از کوشش همیشگی آدمی برای دست یافتن به «آزادی» پدید می آورد. از نظر او، تنها با «آزادی»، آزادی جسم و جان، است که آدمی می‌تواند از حد جانوران فراتر رود و نان و سنگ و آهن را به هنر و زیبایی و معنویت بدل کند. این زمان توصیف شگفت‌انگیز دیگری است از تقلای توانفرسای انسان برای رسیدن به آزادی.
داستان «به‌سوی آزادی» ریشه در اسطوره‌ای قدیمی در یونان باستان دارد که دربارۀ هیولایی زندانی در هزارتو است؛ هیولایی با سرِ گاوِ نر و بدن انسان، که خوراکش جوانان آتنی هستند. کازانتزاکیس اسطوره‌ی مینوتور را، که نام همان هیولای زندانی در هزارتو است، دست‌مایۀ نگارش رمانی دربارۀ مبارزه با ظلم و استبداد و تلاش برای تحقق آزادی قرار داده است.
داستان از این قرار است که آتن زیر سلطۀ مینوس، که شاهی پیر و فاسد و مستبد است، قرار دارد و پادشاهیِ مینوس، عرصه را بر همگان تنگ کرده است. مردم، هر بهار، باید جوانانی را به کاخ مینوس تقدیم کنند که هیولای مینوتور آن‌ها را خوراک خود کند. مینوتور، چنان‌که گفته شد، هیولایی با بدن انسان و سرِ گاوِ نر است. او در هزارتویی در کاخ پادشاه زندانی است و خود پادشاه هم به‌ندرت او را می‌بیند.
«به‌سوی آزادی» درباره‌ی شاهزاده تسئوس، پسر پادشاه آتن، و مبارزه‌ی او برای آزادی کشور خود است. تسئوس که شاهزاده‌ای آزادی‌خواه است با یاری آریستیدیس، آهنگر آتنی دربار کرت، به آتن برمی‌گردد تا مقدمات رهایی آتنی‌ها را از دست ظلم و جور فراهم آورد و آزادی‌ سرزمین و مردمانش را نجات دهد. تمام شخصیت‌های این کتاب مانند دیدالوس، ایکاروس، کرینو، هریس، آریادنه در پی آزادی خویش هستند و رؤیای رهایی دارند. این رمان درهم‌تنیدگی مدرن دو اسطوره‌ی مینوتور و ایکاروس است و برای انسان معاصر درس‌هایی بسیاری دارد.

روزنامه‌ی سازندگی، شماره 1473،تازه‌های ادبیات و هنر، به قلم بیژن مومیوند.
 

سبد خرید

رمز عبورتان را فراموش کرده‌اید؟

ثبت کلمه عبور خود را فراموش کرده‌اید؟ لطفا شماره همراه یا آدرس ایمیل خودتان را وارد کنید. شما به زودی یک ایمیل یا اس ام اس برای ایجاد کلمه عبور جدید، دریافت خواهید کرد.

بازگشت به بخش ورود

کد دریافتی را وارد نمایید.

بازگشت به بخش ورود

تغییر کلمه عبور

تغییر کلمه عبور

حساب کاربری من

سفارشات

مشاهده سفارش