چیزی برای از دست دادن ندارید...
سعاد العامری
بهمن دارالشفایی
سرم را چرخاندم و به مراد نگاه کردم. ساکت نشسته بود. به چه
میاندیشید؟ طولی نکشید که من هم در دنیای او گم شدم، دنیایی که انگار آهسته از لابهلای انگشتان قدرتمندش فرومیلغزید. میخواستم خودم را قانع کنم که این مراد خشمگین و درمانده دیری نمیپاید. این بود که به آلبوم عکسش فکر کردم، نیز به آن وجه دوستداشتنی مراد و زندگیهایش، به چهرهی خندان آن مراد شاد و امیدوار، نشسته در استودیویی با گیتار اسپانیایی محبوبش در آغوش، ایستاده زیر نخلی بر کران دریایی گلگون.
سعاد العامری در این کتاب یک روز از زندگی کارگران غیرقانونی فلسطینی را روایت میکند، مردانی که نیمهشب از خانه بیرون میزنند تا مخفیانه و با گذر از دل کوه و کمر از مرز اسرائیل عبور کنند و خود را به یکی از شهرهای آنجا برسانند تا کاری پیدا کنند. العامری با این افراد همراه میشود و روزی را در کنار آنها میگذراند و وقایع آن روز را لحظه به لحظه ثبت میکند، با این هدف که تأثیر اشغال بر زندگی عادیترین افراد جامعه را نشان دهد، مردمی که الزاماً باورها و مقاصد سیاسی خاصی ندارند و فقط میخواهند نان شب خود را درآورند. اما اشغال همهی اینها را از آنها دریغ کرده است.
- مشخصات محصول
- صفحاتی از کتاب
- نظرات
هنوز نظری ثبت نشده
اولین نفری باشید که نظر میدهید
ثبت نظر