دربارهی کتاب:
این دفتر به مطالعهی ترورهای سیاسی ایران در دورانی دهساله میپردازد، از ترورهای روزگار مجلس اول و دوم مشروطه تا عملیات کمیتهی مجازات در خلال جنگ جهانی اول. دیباچهی کتاب نیز بحثیست در باب قتل ناصرالدینشاه که میتوان آن را سرآغاز ترورهای سیاسی در تاریخ جدید دانست.هنگام بررسی ترورهای سیاسی چنین پرسشهایی به میان میآید: اوضاع سیاسی و اجتماعی چگونه زمینهی ترورها را فراهم آوردند؟ کدام افراد و سازمانها در ترورها دست داشتند و چه هدفهایی را دنبال میکردند؟ اخبار چنین رویدادهایی از طریق کدام سازوکارها در جامعه پخش میشد؟ بخشهای گوناگون جامعه چه واکنشی به اینگونه عملیات نشان میدادند؟ ترورها چه پیامدهایی به بار آوردند و آیا توانستند روابط قدرت را دگرگون کنند؟پژوهش حاضر میکوشد، بر پایهی اسناد و نشریهها و گزارشها و نوشتههای همزمان با رویدادها و چند اثر تحقیقی، در حد توان به پرسشهای بالا پاسخ دهد و تصویری مستند از ترورهای سیاسی ایران معاصر در اختیار خوانندگان بگذارد.
برشی از کتاب:
ترور- یا قتل سیاسی- در دایرهی سیاست و قدرت قرار میگیرد. حرکتی کور نیست، بلکه اقدامی هدفمند است و قربانی خود را به دلایل سیاسی، اجتماعی یا باورهای دینی و فکری برمیگزیند و از میان برمیدارد. شخص قربانی بهطور معمول مهرهی سیاسی بانفوذی است. به عقیدهی کسانی که از ابزار ترور بهره میگیرند، عمل آنها موجب جلب اذهان عمومی به آرمانی بر حق میشود و به این ترتیب بر سیاست کشور اثر میگذارد. قتل عادی و بزهکارانه با چنین مقولههایی ناآشناست. هیچیک از این مسائل محرک قاتل نیست. سود و زیان شخصی راهنمای اقدام اوست و به طور معمول کسی را میکشد که سیاستمدار شناخته نمیشود. عمل او هم در چارچوب تحلیل غیرسیاسی -مانند جرمشناسی- و در حقوق جنایی بررسی میشود.