جک لندن با نام اصلی جان گریفیث چنی، تا پیش از مرگ زودهنگامش در چهل سالگی آثار متعدد و ماندگاری خلق کرد، از رمان و داستان کوتاه گرفته تا مقاله و داستان بلند. وی که از کودکی تا اوان جوانی با فقر دست و چنجه نرم کرده بود، از نخستین نویسندگان آمریکایی به شمار می رود که در زمان حیاتش به چهرهای پرآوازه بدل شد، شهرتی جهانی بدست آورد، از راه نویسندگی ثروت هنگفتی اندوخت و گران قیمت ترین و پرآوازه ترین نویسنده ی آمریکایی دوران خود لقب گرفت. لندن که از افکار و آراء دانشمندانی چون چارلز داروین متاثر بود و به علوم طبیعی دلبستگی خاصی داشت، از نوآوران ژانری به حساب می آید که بعدها «علمی-تخیلی» نام گرفت.
شماری از آثار لندن ذیل ژانر علمی- تخیلی و یا پسا رستاخیزی طبقه بندی می شوند و برخی از آنها به محوریت بیماری های واگیردار خلق شده اند، از جمله هجوم بی مانند (1910) و طاعون سرخ (1915).
وی در سال 1913 در مصاحبه ای گفته بود:« شاید از خودتان بپرسید من چرا انقدر بدبینم. این سوال خودم هم هست. من همه چیز دارم: عشق یک زن، فرزندانی زیبا، ثروتی فراوان، شهرت در نویسندگی، چندین و چند کارگر و کارمند، مزرعه ای بزرگ و چشم نواز ... اما با وجود همه ی اینها بدبینم! من هر مفهوم و پدیده ای را با نگاهی علمی و بی طرفانه می سنجم و از همین روست که همه چیز در نظرم نومیدکننده است. من همه چیز را در پرتو تاریخ و قوانین طبیعت می بینم...»