مهستی بحرینی شاعر و مترجم ایرانی متولد ۱۳۱۷ است. او فارغ التحصیل دکترای ادبیات فارسی از دانشگاه تهران است، اما کار خود را با ترجمه آغاز نکرد، بلکه سالها در سمتهای اداری و تدریس مشغول بود و پس از یک دوره تدریس در دانشگاه تونس، هنگام برگشت به ایران به تقاضای خود بازنشسته شد، تقاضایی که خود بعدها از آن پشیمان شد. با اینهمه این بازنشستگی، دوران شکوفایی او در ترجمه را به همراه داشت.
مهستی بحرینی کار ترجمه را در دهه شصت آغاز کرد و به انتخاب خود یکی دو کتاب را ترجمه کرد و به ناشر سپرد: «زمستان سخت» که رمانی سیاسی و طولانی با حال و هوای کمونیستی و سیاست زده از اسماعیل کاداره نویسنده آلبانیایی است. و نیز «یک زن» نوشته آن دلبه که به زندگی تراژیک یک زن پیکرتراش، کامی کلودل که خواهر پل کلودل نیز هست، میپردازد. اما با توجه به وضعیت فرهنگی کشور در آن دوره و انتظار دراز او برای انتشار ترجمههایش، از ترجمه رمان دلسرد شد و به پیشنهاد دوستان، به ترجمه آثار شرقشناسان روی آورد که نه تنها خالی از فایده نبود، بلکه آنطور که خود او میگوید با آنکه مدتها از چاپشان گذشته بود، جای ترجمه آنها در زبان فارسی خالی بود. به این ترتیب با توجه به زمینه تحصیلی او که خوشبختانه اشراف بر زبانشناسی و ادبیات فارسی – به عنوان زبان مقصد- و نیز تجربه حرفهای که یادگیری زبان فرانسه – به عنوان زبان مبدا- را برایش به همراه داشت، به ترجمه دو اثر مهم از شرقشناس فرانسوی، ژیلبر لازار پرداخت: دستور زبان فارسی و شکل گیری زبان فارسی. نیز بعدها مجموعه مقالاتی از او ترجمه و منتشر کرد.
از نظر مهستی بحرینی، ترجمه ادبی به کاری هنری نزدیک است، البته هنرمند اصلی، نویسنده اثر است و مترجم در صورتی که بتواند با دانش و خلاقیت خود، امانتدار خوبی برای انعکاس محتوا و صورت اثر در زبان مقصد باشد، میتواند خود را تا اندازهای هنرمند بداند. او برای فیتزجرالد، مترجم خیام، جایگاه یک هنرمند را قائل است. خانم بحرینی نه تنها به ترجمه بسته و واژه به واژه متن اعتقاد ندارد، بلکه خلاقیت را جزیی از کار مترجم در جهت انتقال واحدهای معنایی البته در قالب سبک و واژههایی نزدیک به انتخاب نویسنده در زبان اصلی میداند.
از سایر ترجمههای مهستی بحرینی میتوان به عناوین زیر اشاره کرد:
اعترافات، به امید دیدار در آن دنیا، اسطوره سیزیف، خنده: جستاری در معنی امور خندهآور، سوء تفاهم و سبیل
منبع: سایت کتاب ناکجا