بلاسم در داستانهای این مجموعه عمدتاً به شرایط عراق پس از سقوط صدام حسین میپردازد و تصویری از مردم این سرزمین به دست میدهد، چه آنها که در کشور ماندند و اسیر حملة بیگانه و نزاعهای قومی و مذهبی و کشتارهای هر روزه شدند و چه آنها که خواسته یا ناخواسته راه غربت را در پیش گرفتند و حتی آنجا نیز نتوانستند از کابوسهای خانه کرده در گوشه گوشه ی ذهنشان خلاصی یابند. کسانی چون شخصیت سلیم عبدالحسین داستان «کابوسهای کارلوس فوئنتس» که پس از رفتن به هلند اسمش را به کارلوس فوئنتش تغییر داد. داستانی که اینگونه شروع میشود: «در عراق اسمش سلیم عبدالحسین بود. در شهرداری کار میکرد، همراه با گروهی که شهردار پایتخت به کار نظافت کوچهها و خیابانها پس از انفجار گماشته بود. سال ۲۰۰۹ در هلند با نام دیگری مُرد: کارلوس فوئنتس.»