چیزی برای از دست دادن ندارید، جز جانهایتان روایت یک روز از زندگی کارگران فلسطینی است.
سُعاد العامری، سال ۱۹۵۱ در دمشق به دنیا آمده و در اَمان، پایتخت اردن بزرگ شده است. در بیروت، معماری خواند و در میشیگان و ادینبرا تحصیلاتش را ادامه داد و سال ۱۹۸۱ و در ۳۰ سالگی به رامالله برگشت و و استاد دانشگاه بیرزِیت شد و سال ۱۹۹۱ سازمانی به نام رواق را بنیاد نهاد که هدفش حفظ میراث معماری فلسطین است. العامری اکنون ۷۲ ساله است و داستاننویسی را از سن ۵۳ سالگی (سال ۲۰۰۴) آغاز کرد و در واقع رویدادی سیاسی او را به این مسیر کشاند. سال ٢٠٠٢، وقتی ارتش اسرائیل رامالله را اشغال و مقر یاسر عرفات را محاصره کرد، سعاد العامری در این شهر گیر افتاد. او هر شب برای دوستانش در نقاط مختلف دنیا ایمیلهایی میفرستاد و وضعیت خودش و شهر را شرح میداد. بعد از پایان آن دور از جنگ، دوستانش به او پیشنهاد کردند این ایمیلها را در قالب کتابی منتشر کند. سعاد پذیرفت و بخش دیگری را نیز به این اثر افزود: روایت زندگیاش از ۱۹۸۱ تا پیش از آن و اینگونه بود که «شارون و مادرشوهرم» به اولین کتاب سعاد العامری تبدیل شد. کتابی که جایزهی بینالمللی Viareggio ایتالیا را گرفت. او در این کتاب علاوه بر شرح خاطرات رامالله جنگزده، روایت کرده که چطور از آنجا سر درآورد و چگونه با سلیم تماری، همسر آیندهاش آشنا شد و برای دریافت کارت اقامت در رامالله چه مشکلاتی را پشت سر گذاشت. العامری «چیزی برای از دست دادن ندارید، جز جانهایتان» دومین کتابش است که سال ۲۰۱۰ منتشر شد. این کتاب گزارش سفری هجده ساعته با مراد و دیگر کارگران فلسطینی است که برای کار به اسراییل میروند. «چیزی برای از دست دادن ندارید، جز جانهایتان» پاییز امسال با ترجمهی بهمن دارالشفایی از سوی نشر مَد، منتشر شد و بهتازگی به چاپ دوم رسیده است.
سعاد العامری در کتاب «چیزی برای از دست دادن ندارید، جز جانهایتان» ماجرای سفر مردانی را روایت میکند که هر روز صبح (در واقع نیمهشب) از خانه بیرون میزنند تا مخفیانه و با گذر از دل کوه و کمر، رنج سفری سخت را بر دوش میکشند تا شاید با گذشتن از مرز اسراییل، کار پیدا کنند. العامری با این افراد همراه میشود و روزی را در کنار آنها میگذراند و وقایع آن روز را لحظه به لحظه ثبت میکند. او راوی چهرهای از تناقضات بیپایان در فلسطین و اسراییل است؛ سربازانی که با رفتار متناقضشان فلسطینیها را گیج میکنند. کارگران درمییابید «پس وقتی در اسراییل هستیم، دیگر هیچکس آزارمان نمیدهد، اما وقتی در فلسطین هستیم آزار میبینیم» جهانی که هیچ چیز در آن معقول نیست. این کتاب شانزده بخش دارد که دو بخش آن (بخش یازده و دوازده) وهم و کابوس نویسنده است و مابقی شرح سفر. سعاد العامری تلاش کرده زندگی قشری از مردمان فلسطین را ثبت کند که نه تنها در رسانههای جهانی که حتی در فلسطین هم مهجور ماندهاند. العامری با اینکه سالها در رامالله، در چند کیلومتری مرز اسرائیل، زندگی کرده اما از حال و روز این کارگران یکسره بی خبر بوده و این بیخبری در جایجای کتاب مشهود است.
العامری در این کتاب و در کتابهای دیگرش از جمله «گلدا اینجا خوابیده» میکوشد تأثیر اشغال بر زندگی عادیترین افراد جامعه را نشان دهد؛ مردمی که الزاماً باورها و مقاصد و اهداف سیاسی خاصی ندارند و فقط میخواهند نان شب خود را درآورند و بدون دردسر از شهری به شهر دیگر بروند اما اشغال همهی اینها را از آنها دریغ کرده است.
روزنامهی سازندگی، شماره 1390، تازههای ادبیات و هنر، به قلم بیژن مومیوند.