عومور ایکلیم دمیر، سال ۱۹۸۰ در آدانا ترکیه به دنیا آمد و در تارسوس بزرگ شد، در دانشگاه استانبول حقوق خواند و هفت سال به وکالت جرائم کیفری اشتغال داشت. دوران دانشجویی در مجلات مختلف مطلب مینوشت و سه سالی هم نویسندهی آگهیهای تبلیغاتی بود. اولین داستان کوتاهش را سال ۲۱۰ در مجلة «وارلیک» به چاپ رساند و نخستین کتابش، «کتاب اوهام گوناگون» سال ۲۰۱۵ در انتشارات پایی کردی منتشر شد. این کتاب جوایز متعددی را برای او به ارمغان آورد، از جمله جایزهی «داستان کوتاه حالدون تانر»، «داستان کوتاه دانشگاه آنکارا» و «ادبیات دانش آموزی نتردام دُ سیون». «کتاب اوهام گوناگون» را نشر مَد با ترجمهی رضا اهرابیان منتشر کرده است.
«کتاب اوهام گوناگون» شامل قصههایی از آدمهایی تنها و گرفتار ملال و روزمرگی در متن زندگی شهری ترکیهی معاصر است. عومور ایکلیم دمیر با ظرافت و رندی و تیزبینی در زوایای زندگی روزمره و نیز زوایای ذهن و ضمیر آدمها و کنج خلوتشان کندوکاو میکند و از گوشهوکنارهای زندگیهای معمولی و بیحادثه و ملالانگیز و خانههای خاموش و اشیائی که غبار ایام بر آنها نشسته و نیز از کوچه و خیابانهای شهر مایههای داستانی جذابی را کشف میکند. در قصههای این مجموعه با پیوندی پنهان میان آدمها و اشیاء و زمان مواجهیم. گویی در این قصهها گذرِ زمان و احساس شادی و ملال آدمها در لحظات گوناگون زندگی روزمره، ردی بر اشیاء میگذارد و آنها را از زندگیها و احساسات انسانی و زمانی که بر آدمها گذشته نشاندار میکند و اشیاء، حسوحال آدمها و چگونگی گذر زمان را منعکس میکنند و گاه بیانگر شخصیت آدمها میشوند. عومور ایکلیم دمیر از زندگی آدمهای تنها و اندوهگینی میگوید که بحرانهایی که از سر میگذرانند در متن شلوغی زندگی روزمره به چشم نمیآید چراکه این بحرانها در زیر پوست زندگی ظاهری جریان دارند و همدستِ گذرِ بیرحمِ زمان، دستبهکار فرسودن آدمها در تنهایی و خاموشی هستند.
سنگینی گذشته بر حالِ آدمها و تقلای آنها برای رهایی از خیال گذشته و خلاصی از احساس ملال و تنهایی و چنگ زدنشان به هر دستاویزی، از جمله طالعبینی و آگهیهای همدمیابی روزنامهها، بهجستوجوی یک زندگی تازه و رابطه و تجربهی عاطفیای جدید، از مضامینی است که در مجموعهی «کتاب اوهام گوناگون» با آن مواجه میشویم. عومورایکلیم دمیر شمایل انسانهایی را پیش رومان میگذارد که قلبشان را با تنهایی میپروند، نیز تصویر زندگیهایی که یکدیگر را نادیده میگیرند و خاطراتی که با کهنهشدن زیبا میشوند و بعد بلافاصله آدمی را فرومیبلعند. دمیر راوی حکایت خیابانهای دودگرفته است. داستان پالتوهای آغشته به بوی نفتالین، بلیتهای باخته در کورس چهارم، گیرههای لباس مایل به انتحار، فرزانگان دورهگرد و حکایات بیپایانشان، کارمندان جانبهلب رسیده از کار و تمامی ارواح اوهامزدهای که زندگی روزمره تکهپارهشان کرده است.
جوزف کراتورو، منتقد ادبی، میگوید: «در داستانهای ایکلیم دمیر عبور از تاریخ به مثابه از دست رفتن زمان نیست. او علاقهی بسیاری به خلق گردابی ماهرانه از فضا و زمان در روایت دارد که خواننده را متعجب و سرگردان میکند. داستانهایی که بهم پیوستهاند و به فیلمی میمانند با چند منظر روایت که همزمان تصویربرداری شدهاند.»
اگر به دنبال شناختن نویسندگان نسل نو ادبیات ترکیه هستید، نویسندگانی که جهان ادبیات ترک برایشان محدود به تنگهی بسفر و استانبول نیست و به دنبال خلق تنهایی آدمها هستند خواندن داستانهای عومور ایکلیم دمیر تجربه منحصر به فردی خواهد بود. او معتقد است نویسنده در نوشتن از شرایط محیط پیرامونش مستثنی نیست خواسته یا ناخواسته از آن تأثیر میپذیرد و زندگی روزانه به متن نفوذ میکند، همانند آشپزی که در سالی که صید پررونق است شیرینیهایش هم طعم ماهی میگیرد. از نظر او مهمترین مولفهی داستان کوتاه، کوتاه بودن آن است و میتواند همپای سرعت زمانه حرکت کند.
روزنامهی سازندگی، شماره 1463، تازههای ادبیات و نشر، به قلم بیژن مومیوند.